629

ساخت وبلاگ

امکانات وب

فصل جدید زندگی من شروع شده. و من محل کارم رو تغییر دادم. شرایط سختی هستش. بعد از 5 سال از محیط کار قبلی م دل کندم و اومدم اصفهان. فعلا که هر روز میرم و خونه و میام. حدود 70 کیلومتر تا محل کارم رو رانندگی میکنم. 70 کیلومتر رفت و 70 کیلومتر برگشت. خیلی شرایط سختی رو گذروندم تو این هفته و حتی میخاستم برگردم محل کار قبلی م که دیگه منصرف شدم. بعد از یک هفته میخام برم و خانمم رو ان شاالله ببینم. ولی خانمم از دستم ناراحته و دیشب نتونسته بود بخابه. قرار بود خانمم رو امروز بیارم خونمون ولی چون ایشون سحری بیدار میشن و ما بیدار نمیشیم گفتن نمیام. بعدش گفتم بهشون ک فردا عصر میام میبینمت. اونم خیلی خوشحال شاد بودن. تا اینکه به مامانم گفتم خانمم نمیاد خونمون. ایشون هم گفتن تو که شنبه می خای بری محل کار قبلی ت یه سر بزنی برو از اون ور خانمت رو هم ببین. این ‍‍‍‍‍‍رو که به خانمم گفتم ایشون خیلی ناراحت شدن و شروع کردن به گریه. دیشب هم نتوسته بودن بخابن. بعد ک بهشون گفتم همون جمعه میام میبینمت ایشون گفتن به اجبار من میای نه دلخواه خودت. گفتم بهشون اینطور نیست و فقط مامانم به خاطر خستگی و م 629...
ما را در سایت 629 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : a-man-esf بازدید : 167 تاريخ : دوشنبه 5 ارديبهشت 1401 ساعت: 0:04

سلام. من فکرو دغدغه م چی هستش شما چی هست! من نوشتم فصل جدید زندگی م شروع شده. این تغییر محیط کار. این ینی خودش کلی چالش و فکر. اینکه هر روز دارم مسیر 70 کیلومتر میام و میرم. اینکه ماه رمضونه. سخته. اورژانس میگه برم پذیرش بشینم سه روز در هفته و سه روز آف باشم. اینطوری بهتره. حداقل رفت و آمدم کم میشه. فعلا ک رفتم صحبت کردم گفتن بهم خبرش رو میدن.من با خانمم هیچ مشکلی ندارم. و این چیزا که مینویسم اینجا طبیعیه. والا ما خوب و خوش و خرم کنار هم هستیم شما حرف از طلاق و فلان اینا میزنید!! حالا موقع نوشتن شاید مشکلی بوده که طبیعیه. دلیل نمیشه ک تمام ساعات و شب و رزو ما مشکل داریم که! من خانمم رو دوست دارم و خانمم چندین برابر بیشتر من رو دوست دارند. ی جورایی حتی عاشقم هستن. به هر حال فصل جدیدی از زندگی من شروع شده و این خودش با چالش هایی همراهه. اینجا بیمارستان جدید. یه بیمارستان بزرگ در شهر اصفهان. ومسیری که هر روز یک ساعت و ربع رفت و یک ساعت و نیم برگشت باید طی کنم. همکاران جدید. ماه رمضون. یکم سخته. ولی درست میشه کم کم. باید وفق پیدا کنم. 629...
ما را در سایت 629 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : a-man-esf بازدید : 142 تاريخ : دوشنبه 5 ارديبهشت 1401 ساعت: 0:04

من اگر میگم زن مطیع و رام باشه منظورم نسبت ب همسرش. شما هیچ مردی رو پیدا نمی کنید ک زن سلطیه یا لجباز و حرف گوش نکن رو دوست داشته باشه. مرد توی ذاتش غرور داره. دوست داره توی زندگی ش و نسبت ب همسرش برتر باشه. مرد در  حالت نرمال دوست داره نسبت به خانمش یک سر و گردن از هر لحاظ بالاتر باشه ک خانمش بهش تکیه کنه و اون احساس غرور کنه.اگه میگم رام و مطیع نسبت ب همسر نه اینکه منفعل در جامعه. زن می تونه در عین اینکه نرم و رام و مطیع برای همسرش باشه، خانم قوی و شجاع و تحصیلکرده در جامعه باشه. بگذریم...هفته پیش رفتم خونه پدرزنم و یک جعبه زولبیا خریدم و بردم. پریشب هم با هم رفتیم مراسم احیا. یک کلاس اموزشی هم اصفهان  داشت پدرش چون روزه میگرفت نمیتونستن ببردشون من بردمشون. خیلی خوشحال شدن و منم دوتا ماچ کردن...یک سوال داشتم.چرا توی دوران عقد نباید دخول کامل داشت با همسر؟! البته خودم جوابش میدونم. ینی سرچ کردم و خوندم اینکه رابطه نباشه بهتره. ب دلیل بارداری احتمالی و ... ولی خب سخته خداییش. عروسی هم نمیشه زود گرفت. اگه راهکاری دارین بفرمایید. 629...
ما را در سایت 629 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : a-man-esf بازدید : 138 تاريخ : دوشنبه 5 ارديبهشت 1401 ساعت: 0:04